کتاب «تأملات نابهنگام» اثر فریدریش نیچه
نوشته شده توسط : Kloa

فریاد نابهنگام بر بیدار کردن زمانه

۱. نابهنگام بودن، آگاهانه‌ترین اعتراض
نیچه تأملاتش را با این ایده آغاز می‌کند که اگرچه افکارش با زمانه‌اش هماهنگ نیستند، اما دقیقاً به‌همین خاطر ضروری‌اند. او می‌گوید فلاسفه‌ی واقعی باید نابهنگام باشند؛ نه دنباله‌رو مد بلکه چون چکشی برای بیدار کردن. در اینجا او منتقد جهان معاصر است که درخودفرورفته و آرام است. نگاه نیچه، برهم‌زننده‌ی این آرامش تحمیلی است. او می‌کوشد از بیرون، نوری بر درون بتاباند. تأملات او، فریادِ بیدارباش فلسفی‌ است. نابهنگامی، برایش فضیلت است؛ چون در آن حقیقت زاده می‌شود.

۲. شوپنهاور: تجسم فیلسوف اصیل
در اولین مقاله‌اش، نیچه شوپنهاور را چون یک الگو و استاد بزرگ می‌ستاید. برای نیچه، شوپنهاور نماینده‌ی انسانی است که نه برای نان بلکه برای معنا زندگی می‌کند. او با نادیده گرفتن قضاوت عمومی، از فلسفه انسانی ساخت. شوپنهاور با پذیرش رنج، راهی به آگاهی گشود. نیچه او را نمونه‌ای از «فیلسوف هنرمند» می‌داند که از دل اضطراب، درخشش می‌سازد. ستایش از شوپنهاور، ستایش از فردیت در برابر جماعت است. برای نیچه، این یک بیانیه‌ی اخلاقی است: انتخاب انزوا به‌جای ابتذال.

۳. تاریخ‌زدگی و خطر حافظه‌ی بیش از حد
در مقاله‌ی دوم، نیچه تاریخ را نه دشمن بلکه ابزاری خطرناک می‌داند. اگر تاریخ از حد بگذرد، انسان را فلج می‌کند و شهامت خلق را از او می‌گیرد. نیچه سه گونه استفاده از تاریخ را نام می‌برد: قهرمانانه، عتیقه‌پرستانه، انتقادی. ولی تأکید می‌کند که این‌ها زمانی مفیدند که به زندگی بیفزایند. تاریخ در نگاه او نباید انسان را در گذشته محبوس کند. باید آن را چون ابزار ساخت آینده به کار برد. نیچه خواهان فراموشی خلاق است، نه حافظه‌ی انباشته‌ی بی‌حاصل.

۴. فرهنگ تقلبی: نقد روشنفکران دروغین
در نقد داوید اشتراوس، نیچه با طنازی، روشنفکرانی را می‌کوبد که فرهنگ را سطحی و بازاری کرده‌اند. او می‌گوید آن‌ها چون طوطی‌هایی‌اند که مفاهیم را تکرار می‌کنند، بی‌آنکه حقیقتی را بفهمند. فرهنگ در دید نیچه باید انسان را بلرزاند، نه سرگرم کند. او با این مقاله فرهنگ رسمی، دانشگاهی و سطحی را به سخره می‌گیرد. پرسش نیچه این است: آیا فرهنگ ما هنوز انسان می‌زاید؟ یا تنها تکرار بی‌روح اندیشه‌هاست؟ این مقاله، شلیک مستقیم به قلب مدرنیته است.

۵. سقراط، آغاز زوال زندگی اصیل
نیچه در سراسر تأملات، زمینه‌ی نقد آینده‌اش را می‌چیند: سقوط از شهود به عقل، از زیستن به محاسبه. برای او، سقراط نماد این سقوط است؛ کسی که به‌جای زندگی، استدلال را بر تخت پادشاهی نشاند. این روح عقلانی، به‌زودی اخلاق و فرهنگ را نیز تسخیر می‌کند. نیچه آن را مرگ نیروهای دیونیزوسی می‌داند. زندگی، در بند داوری و منطق خشک گرفتار می‌شود. این نگاه، نیچه را از تمام سنت فلسفی غرب جدا می‌سازد. او فریاد می‌زند: زندگی، عقل نیست؛ شور است.

۶. تأملات: آغاز عصیان فلسفی
تأملات نابهنگام آغاز راه نیچه‌اند؛ نه پخته‌اند و نه خام. اما در آن‌ها بذرهای تمام نیچه‌ی آینده هست: خشم، شک، زیبایی، آزادی. این چهار مقاله، بیشتر از یک تأمل فلسفی، نوعی آگاهی‌بخشی هستند. نیچه می‌خواهد ذهن خفته‌ی انسان مدرن را بیدار کند. به همین دلیل، آن‌ها را نابهنگام می‌نامد: چون زودتر از زمان خود آمده‌اند. این کتاب نه نصیحت، بلکه هشدار است. هشدار به نسلی که دارد خلاقیتش را به حافظه می‌فروشد.





:: بازدید از این مطلب : 10
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 29 ارديبهشت 1404 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: